توضیحات
خلاصه کتاب سنگدل اثر مریسا مایر
کاترین قبل از اینکه در سرزمین عجایب مایهی وحشت باشد، دختری بود با رؤیاهای زیبای بسیار. او یکی از بهترین دخترهای سرزمین عجایب بود، دختری محبوب پادشاه سرزمین دلها و البته شیرینیپزی بااستعداد. آرزوی او راهانداختن شیرینیپزی برای خودش بود؛ اما مادرش میگفت بهتر است ملکهی سرزمین دلها باشد تا یک شیرینیپز.
اما چیزی نمیگذرد که با از راهرسیدن جست، دلقک خوشقیافه و مرموز دربار، همهچیز تغییر میکند. کاترین تصمیم دارد سرنوشتش را خودش رقم بزند؛ اما در سرزمینی پر از جادو و دیوانگی و هیولا، هیچچیز قابل پیشبینی نیست، درست مثل سرنوشت کاترین.
مریسا مایر نویسندهی کتاب سنگدل، در نخستین رمان تکجلدی خود سراغ «آلیس در سرزمین عجایب» رفته است و از شخصیتهای آن رمان جاودان (مخصوصاً ملکهی دلها) برای روایت فانتزیای شخصی و هولناک استفاده کرده است.
بخشی از متن کتاب سنگدل
تو در قلب منی، جست. نمیدانم لیاقتش را داری یا نه. حتی نمیتوانم بفهمم تو یک قهرمانی یا یک شرور، اما هیچ یک اهمیتی ندارد. در هر صورت قلب من از آن توست.