کتاب کورالاین

90,000 تومان

نویسنده: نیل گیمن

مترجم: فرزاد فربد

نشر پریان

دسته:

توضیحات

این داستان کورالاین است که کوچک‌تر از سنش به نظر می‌آید و با خطرهای هولناکی روبه‌رو می‌شود. قبل از آنکه داستان به پایان برسد، کورالاین چیزی را که پشت آینه است، می‌بیند؛ با دستی شیطانی روبه‌رو می‌شود و رودر روی آن یکی مادرش می‌ایستد؛ پدر و مادر واقعی‌اش را از دست سرنوشت شومی که بدتر از مرگ است، رها می‌کند و در شرایطی نابرابر به پیروزی می‌رسد. این داستان کورالاین است که پدر و مادرش را گم می‌کند و دوباره آن‌ها را پیدا می‌کند و (کم و بیش) سالم فرار می‌کند.

درباره‌ی کتاب کورالاین

کتاب کورالاین (Coraline) روایتی جذاب و متفاوت از دنیاهای ناشناخته است که نیل گیمن (Neil Gaiman) با هنرمندی خاص خودش آن را نوشته. کورالاین دختربچه‌ی کنجکاوی است که به همراه خانواده‌اش به یک خانه قدیمی اسباب‌کشی می‌کند. اما آن‌ها در خانه جدیدشان تنها نیستند. در طبقه‌ی همکف دو پیرزن زندگی می‌کنند که زمانی بازیگر تئاتر بوده‌اند و در طبقه‌ی بالا هم پیرمرد دیوانه‌ای سکونت دارد که نامش بوبو است و فکر می‌کند معلم موش‌هاست!

پدر و مادر کورالاین آدم‌های همیشه گرفتاری هستند که تمام وقت خودشان را به انجام کار و پول درآوردن می‌گذرانند و به‌همین‌خاطر هم ترجیح می‌دهند کورالاین وقتش را با پیرزن‌ها و آقای بوبو بگذراند. این‌طوری دیگر جایی را به هم نمی‌ریزد و پدر و مادر کورالین می‌توانند مثل همیشه به او بی‌محلی کنند و سرگرم کار خودشان شوند. آن‌ها هیچ‌وقت با کورالاین بازی نمی‌کنند و او مجبور است خودش را سرگرم کند. دخترک برای آنکه تنهایی‌اش را بگذراند، به گشت‌وگذار در خانه مشغول می‌شود و همه‌ی سوراخ و سمبه‌های آن را می‌جورد تا اینکه به یک اتاق قفل شده می‌رسد! اتاقی که وقتی در آن را باز می‌کند با یک دیوار آجری بر می‌خورد و این آغاز ماجراهای کورالاین است!

راز اتاق قفل‌شده بدجوری کورالاین را قلقلک می‌دهد و دوست دارد هر طور شده بداند که چرا جلوی در به این بزرگی چنین دیواری کشیده‌اند! او که با آقای بوبو و پیرزن‌ها دوست شده، ماجرا را برای آن‌ها تعریف می‌کند. اما آقای بوبو به کورالاین هشدار می‌دهد که هیچوقت از دیوار آجری رد نشود! پیرزن‌ها هم برای کورالاین فال می‌گیرند و می‌فهمند جان دخترک در خطر است. اما حس کنجکاوی دست از سرش برنمی‌دارد. و بالاخر موفق می‌شود در اتاق ممنوعه را باز کند و متوجه دریچه‌ای روی دیوار می‌شود. وقتی از دریچه عبور می‌کند، به دنیای آدم‌های چشم‌دکمه‌ای وارد می‌شود که با او بسیار مهربانند و همه‌ی وقتشان را صرف بازی با کورالاین می‌کنند!
فکر می‌کنید در آخر تصمیم کورالاین چست؟ آیا در این دنیای تازه می‌ماند یا آنجا را ترک می‌کند؟ این کتاب را بخوانید تا نیل گیمن همه‌ی ماجرا را برایتان تعریف می‌کند.

0