توضیحات
خانوادهی سینکلرها در ظاهر همه چیز دارند: خانههای مجلل، امکانات رفاهی بینظیر و بروبیا و مهمانیهای آنچنانی. کادنس یکی از نوههای هریس سینکلر از یک صدمهی مغزی رنج میبرد که باعث شده علاوهبر میگرن مزمن، بخشی از خاطرات خود را از دست بدهد. چه اتفاقی باعث این صدمه در مغز کادنس شده است؟ چه حقیقتی را سینکلرها میکوشند تا پنهان کنند؟ داستان با پرشهای زمانی به حوالی زمان حادثه میرود و به حال برمیگردد تا جستجوی کادنس برای کشف حقیقت را نشان دهد. همهچیز از تابستان پانزدهسالگی کادنس در جزیرهی اختصاصی سینکلرها شروع میشود، سالی که پدر و مادرش از هم جدا میشوند. تابستانی کذایی که کادنس عاشق میشود، قلبش میشکند و زندگیاش برای همیشه تغییر میکند.