کتاب دختری که در اعماق دریا افتاد

240,000 تومان

کتاب دختری که در اعماق دریا افتاد

نویسنده : اکسی اوه

مترجم : کیمیا فضایی

انتشارات ملیکان

دسته:

توضیحات

معرفی کتاب دختری که در اعماق دریا افتاد

کتاب دختری که در اعماق دریا افتاد نوشته ی اکسی اوه ، با ترجمه کیمیا فضایی است که انتشارات ملیکان آن را منتشر کرده است ؛ داستانی هوشمندانه و خلاقانه و زیبا از فداکاری ، سرونوشت و عشق است .

درباره  کتاب دختری که در اعماق دریا افتاد

داستان کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد آمیزه‌ای از تخیل و افسانه‌های اساطیری کره است که با نگاهی فمنیستی ماجراجویی مینا را روایت می‌کند. در دنیای امروزه که برای دست‌یابی به برابری و دوری از تبعیض‌های جنسیتی تلاش می‌کنیم، خواندن کتابی که با نگاهی نو به افسانه‌های باستانی بنگرد و آن را بدون هرگونه تعصبی بیان کند برای هر خواننده‌ای جذاب خواهد بود.

 

درباره اکسی اوه

نویسنده کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد ،اکسی اوه ،  نویسنده‌ی نسل اول آمریکایی-کره‌ای است که در شهر نیویورک متولد و در نیوجرسی ایلات متحده‌ی آمریکا بزرگ شده است.

اکسی اوه ، ابندا تحصیلات خود را در رشته‌ی تاریخ کره و نویسندگی خلاق در مقطع کارشناسی در دانشگاه سن دیگو کالیفرنیا آغاز کرد و پس از دریافت مدرک کارشناسی ،  مدرک MFA  در نویسندگی برای نوجوانان را از دانشگاه لزلی کسب کرد .

 

جوایز کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد

  • پرفروش‌ترین اثر هفته‌نامه‌ی ناشران
  • پرفروش‌ترین کتاب ای. بی. ای.
  • بهترین کتاب بازفید در سال 2022
  • پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
  • بهترین کتاب ان. پی. آر در سال 2022
  • بهترین کتاب از دیدگاه ایندیگو در سال 2022
  • بهترین کتاب از سوی کتابخانه‌ی عمومی نیویورک در سال 2022
  • نامزد جایزه‌ی گودریدز برای داستان‌های علمی – تخیلی نوجوانان در سال 2022

 

خلاصه کتاب :

وقتی بچه بودم، دختری در روستایمان بود که از همه بیشتر دوستش داشتم؛ تا حدودی به‌خاطر این‌که از او می‌ترسیدم. یکی از دوستان جون بود؛ دو سال از من بزرگ‌تر، با قلبی بی‌پروا و پر از شور زندگی. جون ذات مهربانی داشت، و چون بزرگ‌تر از سنش به‌نظر می‌رسید، اغلب بچه‌های دیگر دستش می‌انداختند. ناری بود که همیشه به دفاع از او درمی‌آمد. وقتی در حملات قلدرها مداخله می‌کرد، حرفش را گوش می‌کردند. وقتی حرف‌های ظالمانه‌ی آن‌ها را محکوم می‌کرد، التماسش می‌کردند که آن‌ها را ببخشد. جلب‌کردن نظر موافق ناری، مثل تابیدن خورشید روی آدم بود؛ یا این‌که من تصور می‌کردم چنین حسی دارد. او هیچ‌وقت توجه زیادی به من نمی‌کرد. آخرین باری که دیدمش یک سال پیش بود، زمانی که به درون رودخانه‌ی طوفانی پرید تا قایق‌هایی را که از اسکله جدا شده بودند بازگرداند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0